سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۱

هر لحظه مرا به کام دشمن تو کنی

جان در تن من خشک چو گردن تو کنی

در هجر تو والله که نبارم جز خون

من با تو کی آن کنم با من تو کنی