سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴

گر با دل و دیده هیچ کارم افتد

از بویه عشق آن نگارم افتد

خون دل از آب دیده زان می بارم

تا آن دل و دیده در کنارم افتد