مه رخم، سرو قامت افتاده ست
راستی را، قیامت افتاده ست
جای شکرانه هست کزرخ او
حسن بر مه، غرامت افتاده ست
لشکر صبر را ز تیر مژه
صف شکستن علامت افتاده ست
مرغ او نیست مرد عافیتی
کش نظر بر سلامت افتاده ست
لذت روز وصلش آن کس راست
که شبی با ملامت افتاده ست