قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴

تا از بر من تو دوست دور افتادی

جان و دل من دور فتاد از شادی

بستی کمر هجر و بد و بیدادی

تا خون دلم ز دیدگان بگشادی