قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

از دیده میان رود خونم بی تو

گوئی که به آتش اندرونم بی تو

از فکرت خویشتن برونم بی تو

ای دوست بیا ببین که چونم بی تو