قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۷

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی

برای پرورش جسم، جان چه رنجه کنم

که حیف باشد روح القدس به سگبانی

به حُسن صوت چو بلبل مقید نظمم

به جرم حسن چو یوسف اسیر و زندانی

بسی نشستم من با اکابر و اعیان

بیازمودمشان آشکار و پنهانی

نخواستم ز تمنا مگر که دستوری

نیافتم ز عطاها مگر پشیمانی