مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۷

ای شب چکنم چاره! من از بهر خدای

تنهایی و تیرگی و بندی بر پای

گر عمر منی ای شب! ازین بیش مپای

ور جان منی ای نفس صبح! برآی