مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

چون دید بتم که کار من بر خطرست

وز درد دلم بر رخ زردم اثرست

گل بر لب خود نهاد و پس داد به من

یعنی که دوای درد دل گلشکر است