مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۸

دمت دمعی با جفان و لست مذنب جانی

و صارالقلب مشعوفا بالفاظ کمر جان

مرا بیدل چه می‌داری اگر چه دیده و جانی؟

ز جانت دوستر دارم مرا چندین چه رنجانی؟

لئن الف النوی قلبی بحب الوصل انسانی

کذالم یستوجب علیه کل انسان

مرا گفتی بریزم من ز غم خونت به آسانی

فدای خاک پای تو بدینم چند ترسانی؟