پس از جنگ با رومیان پادشاه
به تاتار و هندوستان جست راه
بسی سروران را سر آورد پیش
بیفزود بر وسعت ملک خویش
وز آن جا سوی ارمنستان شتافت
که ارزاس از رأی او سر بتافت
بکشت آن جهان جوی را خوار و زار
سر آورد بر پارتی روزگار
یکی شارسان ساخت در بیستون
که پیروز شاپور خوانی کنون
دگر شارسان خرم آباد بود
که اهل لرستان بدو شاد بود
به استرخ کرد آن سوم شارسان
بدو اندرون کاخ و بیمارسان
بهر جای بنگاشته پیکرش
که قیصر چو بنده ستاده برش
چنین نام خود را نموده است یاد
که هستم شه آسمانی نژاد
چو شد مالیاتش به هفتاد و اند
نگون گشت بختش زچرخ بلند