جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۴

بیچاره دلم ز هجر تو غم دیده

و این دیده مهجور ز غم نم دیده

چون طاقت هجران تو آرد که به غم

مسکین دل من هست به غم خم دیده