جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۵

گل با رخ دوست بی نسق افتاده

در مجلس رندان به ورق افتاده

چون روی تو را بدید نیکوش ببین

کز شرم رخ تو در عرق افتاده