جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۳

گفتم چه کنی دوای دل گفتا به

ور به نشود دلم بدو گفتا به

گفتم که بچینم از لبش شفتالو

گر سیب زنخ به ما رسد گفتا به