جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۳

ما دیده به زلف سرکشت دربستیم

وز نرگس مخمور تو دایم مستیم

در پای تو افتاده چو گیسوی توئیم

واندر طلبت نهاده جان در دستیم