جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۰

ابروی تو پیوسته به خم می‌بینم

وز هجر تو چشم خود به نم می‌بینم

آخر به که گویم غم جان و دل خود

غمخوار درین زمانه کم می‌بینم