جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۹

می‌آیی و لطف و کرمت می‌بینم

آسایش جان در قدمت می‌بینم

آن وقت که غایبی همت می‌بینم

هرجا که نگه می‌کنمت می‌بینم