جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۲

در دست جفای توست همواره دلم

وز خانه صبر گشته آواره دلم

در غصّه ایام فراقت دایم

یک لحظه نگشت شاد بیچاره دلم