جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۷

تا کی غم این جهان فرسوده خورم

تا چند جفای مردم سفله برم

چون خال بتان حال دلم گشت تباه

در چرخ کبودجامه خود نیست کرم