جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۳

ای جان و جهان کرده من اندر سر دل

و افتاده منم ز دل به چاهی مشکل

مشکل تر ازین واقعتی نیست مرا

کز یار بجز غصّه ندارم حاصل