جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۲

در صبحدمی که خوش سراید بلبل

در باغ فتد ز عشق رویش غلغل

گفتا چه کنم ناله ز جان گر نکنم

در عشق رخ گلی و گفتم مل مل