جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۱

افتاده مرا دیده به یاری نازک

دل بسته به روی گلعذاری نازک

ای دل که کشی بار نگاری نازک

یک روی جهان دشمن و کاری نازک