جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶

دل بسته آن پسته دهانست هنوز

جان در پی آن سرو روانست هنوز

در حسرت دیدار تو ای جان و جهان

خون جگر از دیده روانست هنوز