جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۳

در دیده خیال تست ما را شب و روز

تا کی شوم ای دوست به وصلت پیروز

گفتا که منم شمع و تویی پروانه

بر شمع جمال من تو حالی می سوز