جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۰

ای دل بنشین و با غم یار بساز

چون گل بشدت ز دست با خار بساز

دل گفت از این بیش نمی یارم ساخت

گفتم چه کنی برو بناچار بساز