جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳

تا سرو قدش ز چشم ما پنهان شد

از آتش عشقش دل ما بریان شد

تا مردم دیده قامت یار بدید

از درد فراق او چنین گریان شد