جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷

رخ را ز من خسته نهان می دارد

صحبت همه شب با دگران می دارد

من ترک غم عشق تو نتوانم گفت

زان رو که تعلّقم به جان می دارد