جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

دل بس نکند ز دوست تا سر دارد

با آنکه بتم شعبده در سر دارد

تا سرو چمن قامت و بالای تو دید

از رشک قد تو دست در سر دارد