جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲

بر خاطرت از خاک رهی گرد مباد

وین آتش اشتیاق ما سرد مباد

دردی دارم ز هجرت ای جان و جهان

درمان دل منی تو را درد مباد