جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

چشمم به کرشمه دوش با جانان گفت

کز بیم فراق تو نمی‌یارم خفت

امروز پشیمان شدم از گفتهٔ خویش

آری صنما مست چه داند که چه گفت