جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱

در دیده دلم خیال رویش می بست

دلبر به کرشمه گفت زان نرگس مست

خوش باش که کام تو برآرم روزی

بخشیدن مست اگر بود دست به دست