جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

جان داده ام و به نزد جانان هیچست

با درد غمش مایه درمان هیچست

زنهار مخور غم جهان ای دل تنگ

دیدیم سراپای جهان کان هیچست