عشاق مهر روی تو از جان خریدهاند
مهر تو را ز هر دو جهان برگزیدهاند
تا آشنای کوی تو گشتند در جهان
حقّا که از محبّت عالم بریدهاند
در شاهراه عشق تو مدهوش و عاشقند
خفتند با خیال تو و ز جان بریدهاند
هر کس که سر نهاد به پای تو بی ریا
کردند سر فدا و رُخت را ندیدهاند
آنان که جان به مهر رخ دوست دادهاند
خاک درش مقام رخ خویش دیدهاند
یاران بی وفا که شکستند عهد ما
با این همه هنوز مرا نورِ دیدهاند
ماییم سر نهاده به پایت روان و تو
چون سرو بوستان که ز ما سر کشیدهاند