جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

گر مرا به ماه رویت مهر باشد دور نیست

زآنکه کس را در جهان مانند تو منظور نیست

تا به کی صبرم ز وصل خویش فرمایی بگو

بیش از این صبرم ز روی خوب تو مقدور نیست

عاشقان روی تو هستند بسیاری ولیک

هیچ کس را حالتی چون حالت منصور نیست

در فراقت جان به لب آمد مرا در انتظار

گر بپرسد حال این بیچاره چندان دور نیست

تا به کی عذر آورد در دادن کام دلم

گر کند تقصیر یارم بعد از این معذور نیست

من به دوری گر گرفتارم بگو با این طبیب

رحمتش آخر چرا بر جان این رنجور نیست

من نیم تنها به عشق دوست مشهور جهان

در جهان آن کیست کاندر عشق او مشهور نیست