عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱

هزاران قبّهٔ عالی ، کشیده سر به ابر اندر

که کردی کمترین قبه سپهر برترین دروا

چو گرگ ظلم را کشتی به زور بازوی عدلت

ز انبوهی شده صحرای اقلیم تو چون کمرا

یکی دبه در افگندی به زیر پای اشتربان

یکی بر چهره مالیدی مهار ماده ما را