فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۲

از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم

چون شمع ز آتش درون مشتعلیم

آنها همه بی قرار حرف املند

ما جمله در انتظار کار و عملیم