فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۷

آن روز که ره بشادی و غم بستیم

در بر رخ نامحرم و محرم بستیم

فریاد اثر نداشت گشتم خاموش

فریادرسی نیافتم دم بستیم