فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱

ای کاش مرا ناطقه گویا می‌شد

یک لحظه دهان بسته‌ام وا می‌شد

تا این دل سودازدهٔ پرده‌نشین

بی‌پرده میان خلق رسوا می‌شد