فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

باغی که در آن آب و هوا روشن نیست

هرگز گل یکرنگ در آن گلشن نیست

هر دوست که راست گوی و یکرو نبود

در عالم دوستی کم از دشمن نیست