فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

چون ابر بهار چشم خون بار من است

چون غنچه نشکفته دل زار من است

فریاد و فغان و ناله هر شب تا صبح

چون مرغ اسیر در قفس کار من است