تا در اقلیم قناعت خودنمایی کردهایم
بر زمین چون آسمان فرمانروایی کردهایم
عشق ما را در ردیف بندگان هم جا نداد
با وجود آنکه یک عمری خدایی کردهایم
استخوان بشکستهایم اما به ایمان درست
خاک استغنا به فرق مومیایی کردهایم
جایگاه عرش ما را در خور همت نبود
جا ز بیقیدی به فرش بوریایی کردهایم
عجز و زاری در ترازو وزن زور و زر نداشت
گرچه با این حربه ما زورآزمایی کردهایم
پیش اهل دل نه کافر نی مسلمانیم ما
بس که در اسلام کافر ماجرایی کردهایم
دست ما و شانه از گیسوی او کوته مباد
کز برای اهل دل مشکلگشایی کردهایم