این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند
عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن
بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
جشن و ماتم پیش ما باشد یکی چون بره را
روزگار جشن و ماتم هردو قربانی کنند
روز شادی نیست در شهری که از هر گوشهاش
بینوایان بهر نان هرشب نواخوانی کنند
تا به کی با پول این یک مشت خلق گرسنه
صبح عید و عصر جشن و شب چراغانی کنند
با چنین نعمت که میبینند این مردم رواست
شکرها تقدیم دربار بریتانی کنند