ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - فضیلت فقیر صابر و راضی، بر غنی شاکر و سخی

شبهه ای نیست در اینکه فقر، با صبر و رضا و قناعت، افضل و بهتر است از غنای با حرص و امساک و بخل و همچنین شک نیست که غنای با سخاوت و بذل مال در راه خدا و تعمیر طریق آخرت، بهتر است از فقر با حرص و شکایت و لیکن در دو موضع خلاف است.

اول در این که آیا فقیر صابر راضی، که به اندک چیزی قانع باشد و نارضائی از فقر خود نداشته باشد بهتر است، یا غنی سخی، که مال خود را در راه خدا بدل نماید؟ بعضی اول را ترجیح داده اند و بعضی ثانی را و این سخن در صورتی است که آن غنی هم دل بستگی به مال نداشته باشد و وجود و عدم مال در نزد او مساوی باشد و علامت آن، این است که اگر آنچه دارد از دست او در رود مطلقا در دل او تفاوتی به هم نرسد و اصلا حزن بر او دست ندهد و آن فقیر هم به این نحو باشد که اگر ثروتی به او عاید شود با بی چیزی نزد او تفاوتی نکند اما با وجود علاقه و محبت غنی به مال، سخنی نیست که هرچه عطا و بذل در راه خدا کند، فقیر راضی و افضل است و اگر فقیر هم علاقه به دنیا داشته باشد هر کدام علاقه و محبت او کمتر او افضل و بالاتر است سخنی در غنی سخی و فقیر راضی است، که هیچ یک را دلبستگی نباشد و حق آن است که فقیر، به مراتب افضل و بالاتر است و هر قدر که غنی عطا و بذل کند مرتبه آن فقیر از برای او نیست.

همچنان که مروی است که «روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود که بهترین مردم کیست؟ عرض کردند که مالداری که حق خدا را به جا آورد حضرت فرمود: این خوب مردی است و لیکن او مراد من نیست عرض کردند: پس بهترین مردم کیست؟ فرمود: فقیری است که به قدر قوه خود عطا کند» مروی است که «روزی فقرای اصحاب شخصی را به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرستادند، آمد و عرض کرد که من رسول فقرایم به نزد تو حضرت رسول فرمودند: مرحبا به تو و به کسانی که از نزد ایشان آمده ای از نزد کسانی آمده ای که من آنها را دوست می دارم پس آن شخص عرض کرد که فقرا می گویند: اغنیا بهشت را از ما گرفتند حج می کنند و ما قدرت نداریم و عمره بجا می آورند و ما نمی توانیم زیادتی اموال خود را پیش می فرستند و ما نداریم حضرت فرمود: از من به فقرا بگو که هر فقیری که از برای خدا صبر کند، سه خصلت از برای او هست، که از برای اغنیا نیست:

یکی آنکه در بهشت، غرفه هائی هست که اهل بهشت نگاه به آنها می کنند، همچنان که اهل زمین نگاه به ستارگان می کنند داخل آنها نمی شود مگر پیغمبر فقیر یا شهید فقیر یا مومن فقیر

دوم آنکه فقرا پانصد سال پیش از اغنیا داخل بهشت می شوند.

سوم آنکه هرگاه غنی بگوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» و فقیر نیز بگوید، ثواب غنی مقابل فقیر نمی شود، اگر چه ده هزار درهم به او در راه خدا انفاق کند و همچنین سایر اعمال خیر.

پس آن شخص برگشت و به فقرا گفت، گفتند راضی شدیم» و همین قدر کافی است در ترجیح فقر بر غنا که بهترین موجودات و خاتم پیغمبران فقر را بر غنا اختیار کردند، با وجود قدرت بر غنا و فرمودند: «الفقر فخری» یعنی «فقر، فخر من است» و فرمود «خدایا مرا با فقرا محشور کن» و سید اولیاء، خود را مسکین و فقیر نامید و هرگز فراغت و اطمینان قلبی که از برای فقیر است از برای غنی میسر نیست چیزی که از برای غنی هست، ثواب بذل و عطا و انفاق در راه خدا است.

و معلوم نیست که ثواب خود صفت فقر از اینها کمتر باشد علاوه بر این، ثواب هر عبادتی از فقیر بالاتر است از ثواب عبادت غنی و اگر هیچ فضیلتی دیگر از برای فقیر بر غنی نباشد همان بس است که ذلت محاسبه روز قیامت، و معطلی حساب از برای او نخواهد بود.