و آن عبارت است از کوتاهی کردن در تحصیل نمودن قدر ضرورت از قوت، به جهت سد رمق، و سستی از قدر لازم در شهوت نکاح، به حدی که منجر به برطرف شدن قوت، و تضییع عیال، و قطع نسل شود و شکی نیست که آن در شرع مذموم و ناپسندیده است، زیرا که تحصیل شناخت پروردگار، و سعی در عبادت آفریدگار، و کسب فضائل و دفع رذائل، موقوف به قوت بدن و صحت تن است پس کوتاهی در رساندن غذائی به بدن، که قوت را محافظت نماید، آدمی را از تحصیل سعادات محروم سازد و همچنین اهمال قوه شهوت نکاح، آدمی را از فواید بسیار محروم می گرداند، زیرا که خداوند عالم این قوه را بر بنی آدم مسلط گردانید تا نسل باقی ماند، و وجود این سلسله دائمی باشد پس کسی که آن را مهمل گذارد و ترک نکاح کند ثمره این قوه را ضایع کرده و از فواید بقای نسل محروم شده است، که یکی از آنها: موافقت اراده خداست، که بقای نوع انسان باشد و بسیار شدن بندگان، و بسیار شدن کسانی که پیغمبر آخرالزمان به واسطه آنها مباهات و افتخار می کند و تبرک جستن به دعای خیر فرزند صالح بعد از مردن و وصول به شفاعت اطفال صغیری که پیش از پدر و مادر می میرند، و غیر اینها از فواید با وجود اینکه قطع کردن رشته ای که از آدم أبوالبشر متصل شده و آن را به دیگری نسپردن، خود قصوری است ظاهر و روشن و از برای نکاح و تزویج نیز فواید بسیاری است که کسی که آن را ترک می کند، آن فواید از او فوت می شود از جمله آنها محافظت خود از شر شیطان، و شکستن سورت شهوت، و فارغ شدن از تدبیر منزل، و نگاهبانی خانه، و امر طبخ و فرش و جاروب کردن، و اسباب زندگانی را آراستن، و ظروف و جامه شستن، و امثال اینها از آنچه آدمی را از تحصیل علم و عمل باز می دارد.
و از این جهت سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «باید هر یک از شما فرا گیرد زبانی ذاکر، و دلی شاکر، و زنی پرسا، که اعانت کند او را بر امر آخرتش».
زن خوب فرمان بر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت
همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود در کنار
دلارام باشد زن نیکخواه
ولیکن زن بد، خدایا پناه
سر اندر جهان نه به آوارگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی
به زندان قاضی گرفتار به
که در خانه بینی بر ابرو گره
سفر عید باشد بر آن کدخدای
که بانوی زشتش بود در سرای
در خرمی بر سرائی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند
و باز از جمله فواید تزویج و نکاح آن است که آدمی به سبب آن زحمت و رنج می کشد، و ریاضت بر خود قرار می دهد، در سعی کردن در حاجات اهل و عیال، و بذل جهد نمودن در تحصیل مال حلال، و اصلاح ایشان نمودن، و آداب دین را به ایشان آموختن، و تربیت اولاد کردن، و صبر بر اخلاق زنان و بدخوئی ایشان و هر یک از اینها فضیلتی است بی پایان، و ثوابی دارد بی کران.
و به این جهت سید عرب و عجم فرمود که «کسی که زحمت کشد در تحصیل نفقه عیال، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کند» و فرمود که «هر که نماز او نیکو، و عیال او بسیار، و کم مال باشد، و غیبت مسلمین را نکند با من در بهشت خواهد بود، مثل این دو انگشت من که با یکدیگر» و فرمودند که «بعضی از گناهان هست که هیچ چیز کفاره آن نمی شود مگر زحمت در طلب معیشت» و فرمود که «هر که را سه دختر باشد و به ایشان نفقه دهد و احسان نماید تا آنها از تربیت پدر مستغنی شوند خدای تعالی بهشت را بر او واجب می کند» و شکی نیست در اینکه خمود از شهوت و ترک نکاح، باعث حرمان از همه این فواید می شود.
و بدان که همچنان که این فواید از برای نکاح هست، از برای آن آفات و بلیات بسیار نیز هست، مانند احتیاج به مال، و صعوبت تحصیل قوت حلال، به خصوص در امثال این زمان و کوتاهی در حقوق زنان، به خصوص با تعدد ایشان و صبر بر اخلاق آنها، و تحمل بدخوئی و آزارشان، و تفرقه خاطر به جهت تحصیل آنچه به آن احتیاج می شود، و امثال آنها
و غالب آن است که بدین جهت صاحبان عیال به دنیا فرو می روند و از یاد خدا غافل می شوند، و از کاری که برای آن خلق شده اند باز می مانند پس سزاوار به حال هر کسی آن است که مجتهد نفس خود باشد، و احوال خود را ملاحظه کند و فواید و مفاسدی که مذکور شد به نظر درآورد و ببیند که در حق او کدام طرف بهتر است و به آن رفتار کند. اما چه سود! تا آدمی مبتلا نشده است غایله [شرّ و فساد] آن را برنمی خورد و بعد از آنکه گرفتار شد چاره نمی تواند کرد.