ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲

می زدندی فاش بی اندازه تر

کوس رسوایی بلند آوازه تر

آری آری عاشقان برحسن یار

عاشقند و حسن باشد پرده دار

عشق معشوقان ولی برعشقهاست

عشق خود آتش مزاج و بیحیاست

حسن را جان بخشی و دلداری است

عشق را خصلت همه خونخواری است

حسن خوبان پرده شد برعشقشان

عشقشان برحسنشان آمد نهان

ورنه عشق دلبران افزونتر است

لیلی از مجنون بسی مجنونتر است

عاشقان را عشق اگر باشد یکی

عشق معشوقان بود صد بیشکی

دوستی با هر که داری ای پسر

باشد او را مهربانی بیشتر

زین سبب فرمود حق با بندگان

سوی من آیید ای آیندگان

راه من پویید کاین را هست و بس

عشق من جویید نی هر خاروخس