اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۶

لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود

گرد مرا به باد ده تا نمک هوا شود

اشک چو می گدازدم گریه به باغ سرکنم

رنگ بهار در دمن با گلی آشنا شود