اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۰

گاهی از نگه به رخم خنده می کند

چندانکه بیش می کشدم زنده می کند

نام خدا به خویش ببالید باغها

او را قبای گل چه برازنده می کند