بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد
تا خیالش ز دل ما به تغافل گذرد
نتوان داشت به زنجیر در آن انجمنم
که بجز حرف پریشانی کاکل گذرد
غیر کاکل به سر او نشنیده است کسی
کز سر سرو سهی سایه سنبل گذرد