اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳۸

نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد

دلی دارم که در هر دیدنی وادیدنی دارد

عجب گل چیدنی دارد بهار سینه صافیها

بهار سینه صافیها عجب گل چیدنی دارد

زخاکم لاله می روید ز اشکم غنچه می خندد

تماشاگاه وحدت خوشنما خندیدنی دارد