اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳۰

دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد

از حسرت لعلت دل جام آبله دارد

تنها به دلی چشم تو راضی نشد از من

دزدی است که سر در پی این قافله دارد