اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۵۲

گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست

شمشاد بنده تو رعونت غلام کیست

بی جلوه خوشخرامی و بی خنده خوش نمک

سرو و گل از تو بلبل و قمری به دام کیست

مستی ندیده ام که سراغی نکره ام

یاران طلسم توبه شکستن به نام کیست